کد مطلب:37597 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:277

غارات، ضد وحدت و امنیت امت اسلام















آنچه از مجموع فرمانهای معاویه و عملكرد نیروهای غارات برداشت می شود چنین مستفاد است كه:

1. فتح مصر، معاویه را در امر غارات كاملا گستاخ كرد و این مسئله از برخورد معاویه و گفتگوی وی با بسر هویدا است.[1] .

2. شورش خوارج بر علیه علی (ع) كه اخبار پراكندگی آنان و قیام قاریان بر ضد امام، موجب دلگرمی نیروهای شامی در امر غارات شد.

3. معاویه اصل غارات را برای ترویج و اشاعه ی فرهنگ بیعت به نفع خود همراه با ارعاب و تهدید شیعیان علی (ع) و افراد بی تفاوت در بلاد و سرزمینهای اسلامی جایز دانسته بود.

4. معاویه پیمان داوری را شكست و به آن وفا نكرد و در حقیقت مصالحه را منتفی

[صفحه 15]

دانست.

امام علی (ع) در این بعد از عملكرد معاویه (شكستن پیمان و عدم رعایت مصالحه) سخنی دارد كه لازم است در همین جا ذكر شود تا وضعیت تهاجمی معاویه و دفاعی امام علی (ع) روشن گردد. در واقع زیر پا گذاشتن اصول و ارزش ها و به هم زدن امنیت مردم توسط معاویه، بحثی است و رعایت دقیق اصول و ارزش ها و حفظ امنیت مردم و ثبات آن از طرف امام علی (ع)، نكته ای است دیگر. به این قسمت از سخنان امام پس از حمد و ثنای خداوند توجه فرمایید:

چیست معاویه را، خدایش بكشد هر آینه كار بزرگی را بر من خواسته، می خواهد من نیز كاری مانند كار او كنم (یعنی صلح نامه را بر هم زده، به این جنایات دست زنم). پس كاری كنم كه ذمه ی خود را پاره كرده و پیمان خود را بشكنم، آنگاه این كار را بر من حجت قرار دهد (و مرا پیمان شكن بخواند) و تا روز قیامت هرگاه نام من برده شود این ننگ بر من باشد. پس اگر بر او گفته شود: تو آغاز (پیمان شكنی) كردی، گوید: من ندانم و چنین دستوری ندادم، پس یكی گوید: راست می گوید و دیگری گوید: دروغ می گوید. آگاه باشید، به خدا سوگند كه خداوند مهلت دهنده و بردباری عظیم است و هر آینه بسیاری از فرعون ها (و سركشان) بزرگ از پیشینیان بردباری ورزیده و گروهی از آنان را نیز عقوبت كرده، پس اگر خداوند او را مهلت دهد از دست قدرت او بدر نرود و در كمینگاه بر سر او است (و هر جا رود سرانجام كارش با خدا باشد). بگذار هر چه می خواهد بكند كه ما ذمه ی خود را به هم نخواهیم زد و پیمان خود را نخواهیم شكست. مسلمانان را بیم نخواهیم داد و هم پیمانی را نمی ترسانیم تا شرط مصالحه و زمان آن به آخر رسد انشاءالله.[2] .

[صفحه 16]

5. معاویه، وحدت مسلمانان را نادیده می گیرد و با تفرقه افكنی سعی در شكستن بیعت مردمی كه با امام خود همراهند دارد و تلاش می كند جمع وفادارن به امام علی (ع) را بپراكند.

6. معاویه، زكات و بیعت را دو مقوله ی جبری می داند بدون اینكه مستحق خلافت باشد. او با شیوه ی كاملا رسمی از موضع خلیفه ی مسلمانان عمل می كند و به امرایش دستور می دهد اگر مردم از پرداخت زكات و گردن نهادن به بیعت خودداری كردند شمشیر در میانشان نهد.

7. از ایجاد ناامنی در مدینه ی طیبه سخن می راند و دستور می دهد مردم را در میان راه مكه و مدینه بترسانند و نیروهایش از اینكه بر قافله ی حج نیز یورش برند ابایی به خود راه نمی دهند.

8. معاویه برای توجیه اعمال خود، شخصا[3] به غارت دست می زند.

9. معاویه به امنیت غیر مسلمانان (اهل ذمه) وقعی نمی گذارد و آنان را در حالی كه به زندگی عادی خود مشغولند مورد هجوم قرار می دهد. امام علی (ع) نیز در این باره خطاب به معاویه بیانی بدین شكل دارد:

تو پنداشته ای كه آنچه تو را به ارتكاب این نبرد واداشته انتقام خون عثمان است؟ ولی میان گفتار تو و اعمالت فاصله ی بسیار است. وای بر تو، گناه اهل ذمه در قتل عثمان چه بود؟ به چه بهانه، گرفتن خراج از مسلمانان را برای خود جایز می شماری؟ بس كن و دیگر چنین مكن و از عاقبت ستم و جور بترس.[4] .

10. معاویه هیچ استدلال، برهان و حجت شرعی، برای بر هم زدن امنیت مردم پیدا نمی كند و لذا كماكان خود عثمان را دستاویز اصلی بر هم زدن صلح، امنیت و وحدت مردم قرار می دهد.

[صفحه 17]

11. كارگزاران معاویه به اصل غافلگیری توجه دارند و در این راستا قتل كودكان معصوم را در مسیر حملات خود بلامانع می دانند و از ارتكاب به چنین نوشته هایی نمی پرهیزند. اعمالی كه حتی در دوره ی جاهلیت[5] نیز نكوهیده بود (قتل دو كودك خردسال عبیدالله بن عباس در یمن توسط[6] بسر بن ابی ارطاه).

12. كارگزاران معاویه اسیر گرفتن زنان مسلمان را جایز دانسته و نمونه ی آن در حمله ی بسر به قبیله حمدان مشاهده می شود كه مردان از آن قبیله را كشت و زنانشان را به اسیری گرفت.[7] .

13. پیكارهای كارگزاران معاویه با حركات خوارج كاملا هماهنگی و همسویی دارد. نمونه ی این عمل در حركت عبدالله بن عامر حضرمی در بصره و اقدامات برخی از نیروهای خوارج كاملا آشكار است و به چشم می خورد.[8] .

به هنگام عملیات ایذایی نیروهای شام، موضع حضرت امام علی (ع) با مردم كوفه كاملا متفاوت بود. قبل از اینكه به تفاوت دیدگاههای امام و سپاه كفه بپردازم لازم است یك بار دیگر و به گونه ای تاكیدی به موضع امام در نبرد صفین و پذیرش حكمیت و داوری، اشاره ای داشته باشم.

همانگونه كه بیان شد انجام عملیات ضد امنیتی، دمشق، ریشه در روزهای پایانی نبرد صفین دارد كه در آن سپاه شام قرآنها را بر نیزه كرده بودند. دیدگاه كاملا مردم سالارانه ی امام علی (ع) فراتر از آن بود تا رای خود و خاصان یارانش را بر رای مردم تحمیل كند. لذا در بخشی از سخنان ایشان، بی تدبیری آخرین روز نبرد صفین، به گروهی از مردم ارجاع داده می شود كه زیر بار حكمیت رفتند:

به خدا سوگند من به این جریان (حكمیت و داوری) راضی نشدم و دوست

[صفحه 18]

نداشتم كه شما نیز بدان تن در دهید و چون دست برنداشتید تا اینكه تن دادید، من نیز راضی شدم، و آنگاه كه راضی شدم شایسته نیست از آنچه پذیرفته ایم بازگردیم و پس از اقرار دگرگون شویم...[9] .

حضرت امام (ع) در همین راستا در نامه ای كه به یكی از عاملان خود نگاشته، از بی تدبیری برخی از گروه ها نیز سخن به میان آورده است.[10] .


صفحه 15، 16، 17، 18.








    1. همان، ص 453.
    2. محمد بن محمد بن نعمان المفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه ی رسولی محلاتی، ج 1، تهران، انتشارات علمیه ی اسلامیه، 1346، ص 271.
    3. احمد نویری، پیشین، ج 7، ص 37.
    4. ابراهیم بن محمد ثقفی كوفی، پیشین، ص 185.
    5. احمد بن ابی یعقوب، پیشین، ص 107.
    6. احمد بن ابی یعقوب، پیشین، ص 107. نیز رجوع كنید به: محمد بن جریر طبری، پیشین، ص 153.
    7. احمد نویری، پیشین، ج 7، ص 43.
    8. ابراهیم بن محمد ثقفی كوفی، پیشین، ص 149.
    9. محمد بن محمد بن نعمان، المفید، پیشین، ص ص 265 -264.
    10. نهج البلاغه، پیشین، ص 312.